بازبینی نظریه انتقادی در روابط بین الملل

نویسنده

چکیده

یکی از ملاحظات اصلی نظریه انتقادی در روابط بین الملل مسائل فرانظری بوده است.استدلال اصلی این مقاله آن است که این توجه به موضوعات هستی شناختی و معرفت شناختی که مورد انتقاد بسیاری از نویسندگان جریان اصلی روابط بین الملل قرار داشته است کاملا با موضوع دیگر مورد نظر نظریه پردازان انتقادی یعنی تحول در عرصه روابط بین الملل مرتبط است و به همین دلیل بخش لا یتجزای طرحواره نظری آن محسوب مس شود.بخش نخست مقاله به استدلال های هستی شناختی معرفت شناختی و روش شناختی نظریه پردازان انتقادی در درون رشته روابط بین الملل و خارج از آن می پردازد.سپس موضوع تحول در روابط بین الملل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.موضوعاتی چون بلوک تاریخی هژمونی متقابل اجتماعات فراگیر و رهایی در سطح بین المللی که نظریه پردازان انتقادی متاثر از مکتب فرانکفورت و آنتونیو گرامشی مطرح می کنند مورد بررسی قرار می گیرد.در نتیجه تلاش خواهد شد رابطه متقابل این دو وجه نظری مکتی انتقادی نشان داده شود

کلیدواژه‌ها