« بی نظمی و نابسامانی در جامعه منعکس کنندة بی نظمی و نابسامانی های عمیق تر درآگاهی مردم از واقعیت نهایی است و متقابلاً جستجو برای نظام مندی جستجویی برای حقیقت می باشد که تحقق آن به رهبری و هدایت روشنفکر زمینة آزاد سازی انرژی و خلاقیت انسانی و همبستگی و همکاری اعضای جامعه را فراهم می کند. درک وفهم از شکل افتادگی و تحریف را باید از طریق انتقاد از خود و عقلانی سازی از سطح نهادها به سطح گفتمان آورد. در این رابطه وظیفة روشنفکر شناسائی تحریفها و تناقضهای فکری و نهادی و رفع موانع فرهنگی و ساختاری و جایگزینی نظم و نظامی جدیدو معنا دار ‘ عادلانه تر و کاراتر است . اما قبل از آن او خود باید از نظمی درونی و شخصیتی اصیل‘ ریشه دار در ذات برین و دنیای متعالی‘ برخوردار باشد و فراتر از گفتمان قدرت حاکم‘ عام و انسانی فکر کند و از دانش وصلاحیت خود در رابطه با حقیقت بهره برداری کند نه در پیوند با صاحبان قدرت و ثروت‘ روشنفکر عام به بیان فوکو‘ متعهد به تجدید سازماندهی جامعه مطابق با اصول حقیقت است‘ علی رغم ویژگی محیطی تاریخی و فرهنگی آن. خلاصه آنکه روشنفکر عام باید درصدد ارائه پروژه ای از مدرنیته برای رهایی بشر باشد.»