پرسش از رابطه میان هرمنوتیک فلسفی هانس گئورگ گادامر با جامه باز و متکثر و یا نحوه ارتباط میان معرفت و قدرت پرسشی اساسی است . مقاله حاضر با هدف آزمون رابطه میان رویکرد هرمنوتیکی گادامر با قدرت سیاسی بر این فرض اساسی بنا شده که میان معرفت و قدرت در هر عصری پیوندی متقابل برقرار بوده که در ایجاد و بقای یکدیگر مؤثرند. همچنین در مقابل باور برخی متفکران و فلاسفه سیاسی همچون ریچارد رورتی که معتقدند از میان اشکال مختلف قدرت و نظام های سیاسی ‘ پلورالیسم و دموکراسی تنها نظام سیاسی مطلوب محسوب گشته که در طول تاریخ کار آمدی آن به اثبات رسیده و از این رو به خاطر نتایج عملی آن که همانا چرخش مداوم قدرت و آزادی و تحقق بهتر عدالت است نیازمند توجیه نظری و معرفتی نیز نمی باشد(رورتی‘ 1382) ‘ این مقاله بالعکس درصدد آزمون این نظریه است که هیچ نظام سیاسی بدون پایه های معرفتی وجود نداشته و می بایست برای دموکراسی و کثرت گرایی نیز بنیان معرفتی مناسبی جستجو نمود.