با رویداد انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری‘ علاوه بر افزایش تقاضا در عرصه داخلی‘ شاهد افزایش فشارهای خارجی علیه ایران هستیم. خارج از گرایشات سیاسی داخلی و یا خارجی‘ به نظر می رسد موضع گیری های عدالت جویانه داخلی به وجهی بیان شده است که موجب بروز شائبه تجدید نظر طلبی شالوده شکنانه گردیده است . این درحالی است که ممکن است هدف از سیاست گذار ایرانی همانند هر سیاست گذار دیگر حاکی از حق تحول در منزلت جهانی کشور با عنایت به فرهنگ بومی باشد. در این رهگذر احتمال دارد سیاست گذار ایرانی مایل باشد تا موضع گیری یکسان نگر حاکم به شکل هژمونی غربی را نقد کند‘ نه آنکه قصد شالوده شکنی داشته باشد. به هر حال فقدان این تطابق نظری داخلی و خارجی زمینه را برای حذف دیالوگ بین ایرانی و عرصه جهانی‘ و حرکت پیوسته به سوی ستیزد یالکتیکی آماده کرده است. در این مقاله‘ چارچوبی برای سازماندهی طرز تلقی ایران ارائه شده است