این مقاله تلاشی است برای نشان دادن نقش تجدد و مؤلفه های اصلی آن در شکل دادن به جنبش های اجتماعی در غرب. پس از بحثی مفهومی دربارة تجدد و رابطة میان مؤلفه های آن‘ به این نکته اشاره شده که تجدد در تمامیت خود زمینة ایجاد هویت جمعی معطوف به کنش اجتماعی – یعنی شرایط اصلی برای شکل گیری جنبش های اجتماعی – را فراهم ساخت. اگر در یک ساده سازی مفهومی ‘ تجدد را شامل سه صورت بندی فرهنگی (گفتمان تجدد) ‘ اقتصادی – اجتماعی (نظام سرمایه داری) و سیاسی( دولت مدرن ملی و نظام سیاسی لیبرال- دموکراتیک) بدانیم‘ می توانیم بگوییم که این سه هم منفرداً به واسطة تناقضات و /یا پویایی های درونی ونیز در مجموع با پویایی ناشی از تعامل متقابل میان مؤلفه ها‘ زمینة نوعی وضعیت تعارض آمیز ذهنی ونیز ذهنی - عینی را فراهم ساختند که به شکل گیری هویت های جمعی فعالی کمک وآن را معنادار میکرد. همین پویایی ها و در سطحی دیگر با فراهم آوردن امکانات زیر ساختی و فرصت های ساختاری امکان تحقق عملی جنبش های اجتماعی را بوجود آوردند.