بزرگی بارز سیاست خارجی آمریکا تا فروپاشی اتحاد شوروی خصلت اندام واره آن بود که منتج از تنیدگی هم سوی بنیانهای ارزشی‘ باورهای سیاسی و الزامات اقتصادی بود. انتخابات ریاست جمهوری سال 1996 بیش از آنچه رقابت بر سر انتخاب یکی از دو کاندیدا باشد بازتاب مواجهه دو بینش متفاوت در خصوص چگونگی استراتژی امریکا درپهنه جهان برای قرن آینده بود؛ جهان فعالان طرفدار تداوم استراتژی دوران جنگ سرد هستند که مبتنی بر حضوری همه گیر و سلطه گرایانه در جهت تأمین ضرورتهای سیاسی‘ فرهنگی و اقتصادی بود؛ و انزواگرایان نوین به تهذیب داخلی اولویت می دهند و خواهان یک استراتژی جهان محدود (بر اساس حضور در اروپا) می باشند. گروه اخیر با تأکید ب گستردگی فزاینده تباین ارزشها‘ اضمحلال هم سنگی طبیعی‘ انفصال اجماع ملی‘ ناباوری راجع به جهان شمولی لیبرالیسم‘ رخوت اقتصادی ‘ هنجار گسیختگی اقتصادی‘ وازدگی ایدئولوژیک و عدم حضور قدرت همتراز‘ خواهان حضور محدود امریکا در صحنه جهانی و توجه به مقابله این دو دیدگاه است که باید نتایج انتخابات سال 1996 را بررسی کرد؛ چه‘ استراتژی در حال قوام بی تردید به شدت متأثر از نتایج این انتخابات خواهد بود.