در باب تعریف بحران در نظام بین المللی

نویسنده

چکیده

نظام بین المللی‘ دست کم از جنگ جهانی دوم به بعد‘ هر روز با یک بحران روبه رو بوده است. عده زیادی ممکن است تصور کنند که بحرانهای بین المللی به گونه ای جادویی ظاهر می شوند. اما با وجود آنکه ممکن است . بحرانها پدیدارهای ناپایداری باشند‘ می توان با رویکردی پویا آنها را درک کرد.
درتوصیف بحران بین المللی‘ بیانهای مختلفی به کارگرفته شده است؛ از جمله اینکه واژه بحران به یک نمونه اتفاقی از یک سلسله رویدادها دلالت می کند و وضعی اضطراری است که بر اساس چگونگی درکی که از خطر و ضرورت اقدام علیه آن وجود دارد‘ با آن برخورد می شود بحرانهای بین المللی‘ رویدادهای مهم و غالبا نقاط عطف تاریخ هستند . بحرانها نمودی از برخورد بین المللی عقاید و ارزشهای عام هستند‘ هر چندکه از برخورد منافع متعارض مبتنی بر قدرت و افزایش کنشهای متقابل و انباشته شدن تحریکها یا دروندادها و بروندادهای غیر منتظره نیز ناشی می شوند. به طور کلی بحران به نقطه زمانی مربوط می شودکه مشخص میگردد آیا یک رویداد یا جریان عمل ادامه خواهد یافت‘ باید اصلاح شود یا پایان یابد. بحرانهای سیاسی معمولا به مثابه وضعیتهایی درک می شوند که بقای یک نظام سیاسی در آنها مطرح است؛ به عبارت دیگر‘کنشهای متقابل سیاسی شدیدی هستندکه آثاری برای اثبات الگوهای برخی کنشهای متقابل دارند. جوهر بحران‘ غیر قابل پیش بینی بودن آن است. بحران بین المللی متضمن تغییر رفتار دست کم دو بازیگر متخاصم است که به کنش متقابل شدیدتر منجر میشود.
هیچ یک از این توصیفها به درستی روشن نمی سازد که یک بحران بین المللی چیست. همین امر ما را متوجه ضرورت مطالعه بحران می گرداند.
به علاوه ‘ برای ضرورت مطالعه بحران دلایل دیگری نیز می توان به قرار زیر به دست داد:
1- آثار بی ثبات کننده بحرانها‘ از قبیل برخوردها و جنگلها‘ برای امنیت بین المللی خطرناک هستند.
2- درک علل بحرانها و تحول آنها‘ رفتار بازیگران و نتایج بحرانها تنها با بررسی منظم آنها ‘ از طریق مطالعه علمی ‘ امکان پذیر است.
3- آگاهی ناشی از مطالعه علمی بحران می تواند اجتناب از بحران یا راهبری مؤثر آن و در نتیجه به حداقل رساندن آثار نامطلوب آن برای نظام بین المللی و کنترل بر اوج گیری بحران و پیش بینی موثق در مورد آن را آسان گرداند. اگر داده هایی که مطالعه بحرانها به دست می دهد؛ با آنچه دربحرانها گفته می شود وهمچنین با رفتار دولتها در وضع بحرانی انطباق داشته باشد‘ پایه معتبری برای پیش بینی شکل احتمالی بحران آینده به دست می آید . بر آورد اثر توان نسبی خصوصیات و ابعاد بحران بر نتایج حاصل از آن ‘ سبب می شودکه تصمیم گیرندگان و قدرتهای مهم و سازمانهای بین المللی بتوانند بحرانهای آینده را به طور مؤثرتری راهبری کنند. به علاوه درک رفتارهایی که با فشار ناشی از وضعیتهای بحرانی همراهند. به این امر کمک خواهد کردکه در راهبری بحران‘ احتمال تبدیل اقدامهای غیر خشونت بار به اقدامهای توأم با خشونت ‘ کاهش یابد.
به هر حال ‘ به دلیل همین ضرورت که خودناشی از فراوانی وقوع بحران است‘ تعریفهای متعددی از این پدیدار ارائه شده که اجزای ترکیب کننده آنهاکمتر مورد توافق هستند . فقدان تعریف مورد قبول عام‘ گاه ممکن است شناخت دقیق بحران را با مشکل مواجه سازد . بنابراین نخستین گام در راه شناخت آنچه که نظام بین المللی یا بخشی از آن ‘ هر روز با آن روبه رو است‘ ارائه تعریفی است که بتواند همه موارد بحران را در برگیرد وموارد غیر بحران را شامل نشود. اما از آنجا که بحران در واقع عارضه ای برای یک نظام (در این مورد نظام بین المللی) است ‘ برای شناخت بهتر مفهوم بحران ابتدا باید دید که منظور از نظام چیست و یک نظام چه خصوصیاتی دارد. همچنین لازم است خصوصیات نظام بین المللی‘ به عنوان شکل خاصی از نظام اجتماعی‘ مورد بررسی قرار گیرد.از این رو ادامه بحث‘ دردو بخش دنبال می شود ابتدا نظام‘ تعریف شده ‘ خصوصیات آن تشریح می گردد. درهمین بحث‘ تعریف و خصوصیات کلی نظام با مورد خاص آن تشریح می گردد. در همین بحث‘ تعریف وخصوصیات کلی نظام با مورد خاص آن یعنی نظام بین المللی انطباق داده می شود. بحث مربوط به نظام‘ نقطه پیوند میان پدیدارهای نظام و بحران یعنی عامل دگرگونی را آشکار می سازد. بر پایه همین عامل وخصوصیات دیگر نظام‘ د رابتدای بحث بعد تعریفی از پدیدار بحران ارائه می شود. بقیه بحث نیز به ارزیابی تعریف ارائه شده‘ از طریق بررسی عناصر و خصوصیات بر شمرده در سایر تعریفهای بحران ‘ اختصاص دارد.