نهضت نافرجام مزدک –نخستین جنبش اجتماعی ایران است که در اوایل حکومت قباد در سال 494میلادی بر پا شد و تا سال524ادامع یافت و اثرات وسیع و شگرفی را حتی بعد از سقوط ساسانیان به جا گذاشت .نوشتار حاضر از رهیافت اندیشه سیا سی –این قیام را مورد بررسی قرار داده و بر این مدعا است که-جنبش مزدک –جنبش اجتماعی در لوای مذهب بوده و هیچ گونه تقابلی با اندیشه سیاسی شاهی نداشته است.مقاله برای بررسی صحت و سقم این فرضیه اصلی-شش فرضیه فرعی دیگر را مطرح و آنها را مورد بحث قرارداده است.از جمله ثابت می کند که این آیین پاسخی به بحران های اجتماعی-اقتصادی عصر ساسانی بوده است و از سویی در نفس عقاید مزدک-اندیشه سیاسی فره ایزدی وجود دارد و از دید او شاه نمونه خدا در زمین است و وحدانیت الهی و یکتایی شاه دقیقا متناسب با اوحید فلسفی( monism)و ضرورت وحدت نگری است و لذا این نوع نگرش ثابت می کند که مزدکیت ضدیتی با اندیشه سیاسی کهن شاهی نداشته است .