بررسی تأثیر تحولات اقتصادی- اجتماعی بر زندگی حزبی در جوامع پیشرفته صنعتی

نویسنده

چکیده

احزاب سیاسی از بدو تولد همیشه تابعی از اوضاع و شرایط اجتماعی محیط خود بوده اند. از همین رو تحولات بی سابقه ای که در دهه های 1950 و 1960 در اوضاع اقتصادی اروپا رخ داد تأثیر ژرفی نیز بر ساختار وعملکرد احزاب سیاسی در این جوامع برجای گذاشت. در مقاله حاضر سعی بر این است که ابتدا شرحی از این تحولات همراه با تفاسیر مختلفی که از آن به عمل آمده است ارائه گردد و پس از آن تأثیر این تحولات بر احزاب سیاسی مورد بررسی قرار گیرد. تفسیرهای مختلف نویسندگان از این تحولات‘ از یکسو بر غنای ادبیات سیاسی بویژه در حوزه جامعه شناسی سیاسی افزوده است و از سوی دیگر به یک دعوای جدید در مورد نقش ایدئولوژی سیاسی دامن زده است. انتقاد از وضعیت انسان در جوامع صنعتی نیز به گونه ای بی سابقه مطرح شد و سخت به حیثیت بهشت خیالی غرب لطمه وارد ساخت. بویژه آنکه این انتقادات از سوی مبرزترین نویسندگان غرب مانند هربرت مارکوز و هابرماس صورت می گرفت. در قسمت دوم بحث که به تأثیر این فرایند بر احزاب اختصاص دارد از یکسو به وداع احزاب چپ با مارکسیسم اشاره شده است واز سوی دیگر به پیدایش نوع جدیدی از احزاب که حالتی غیر طبقاتی به خود گرفته و بیشتر بر جنبه های عملگرایانه تأکید دارند. در بخش پایانی مشاهده خواهیم کرد که دوره وفوری که گمان می رفت غیر قابل بازگشت خواهد بود چندان دوام نیاورد و با وزش اولین بادهای بحرانزا از نو این جوامع به قطبهای فقیر و غنی تقسیم شدند و به تبع آن احزاب سیاسی نیز دوباره حالت چپ و راست به خود گرفتند که نمود بارز آن در احزاب انگلستا ن مشاهده می شود.