در این مقاله‘ پس از ارائه خلاصه ای از نظریه تدا اسکاچپول که شاید از میان نظریه های جدید‘ مهمترین نظریه در مورد انقلاب باشد‘ آرای او درباره انقلاب مورد بحث قرار می گیرد. نکته اصلی در نظریه او تبیین علت وقوع انقلاب اجتماعی و طرح این مساله است که چرا در برخی از جوامع انقلاب اجتماعی به ابزار اصلی ایجاد تحول تبدیل می شود. فشار بین المللی بر دولت‘ شورشهای دهقانی‘ و حضور نخبگان حاشیه ای شرایط مهم برای «آمدن» انقلابهای اجتماعی هستند. استدلال اصلی این مقاله آن است که به دلیل سرشت موضوع‘ روش اسکاچپول در تحقیق‘ و عدم دقت در کاربرد اصول منطقی در مطالعات ‘ نظریه او فاقد قدرت کافی در تبیین و پیش بینی انقلابهای اجتماعی است و به اندازه نظریه هایی که خود وی به نقد آنها می پردازد‘ ایدئولوژیک است.