ساختارگرایی در نظریه روابط بین الملل؛ از والرشتین تاوالتز

نویسنده

چکیده

سالهای دهه های 1970 و 1980 سالهای شکوفایی نظریه پردازی در روابط بین الملل بودند. این مقاله ضمن اشاره به این موضوع‘ بر توجه نظریه پردازان روابط بین الملل به مکتب ساختارگرایی و تلاش آنها برای ارائه یک نظریه ساختاری روابط بین الملل تمرکز می کند. کانون اصل مقاله‘ مقایسه دونظریه «سیستم جهانی» و «واقع گرایی نوین - ساختاری» است. نویسنده ضمن بحث درباره نظریات ایمانوئل والرشتین و کنت والتز در روابط بین الملل‘ بر این عقیده است که نظریه «واقع گرایی ساختاری» والتز تا حد زیادی تحت تأثیر نظریه «سیستم جهانی» والرشتین تدوین شده است؛ از این رو‘ به بررسی تشابهات میان این دو نظریه می پردازد و ضمن تأکید بر6 تشابه اساسی میان آنها‘ استدلال می کندکه والتز با استفاده از نظریات والرشتین بر آن شده است تا به انتقادات اساسی وارد بر «نظریه واقع گرایی» در طول دهه 1970 پاسخ دهد و مکتب واقع گرایی را با پوششی ساختاری به نظریه مسلط روابط بین الملل تبدیل کند.